Wednesday

یادم باشد....

یادم باشد: که روز و روزگار خوش است و تنها دل من، دل نیست

 یادم باشد: جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم

یادم باشد: باید در برابر فریاد سکوت کنم و بر روی سیاهی ها تور بپاشم

یادم باشد: سنگ خیلی تنهاست باید با او هم لطیف رفتار کنم نکنه که دل تنگش بشکنه

یادم باشد: برای درس دادن و درس گرفتن به دنیا آمده ام نه برای تکرار اشتباهات

یادم باشد: هیچ گاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم

و یادمان باشد:هیچ گاه از راستی نهراسیم!!!!!!!!!! 

....می روم اما بدان


می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست

Tuesday

عشق ساعتی...


وقتی که تمام شیرها پاکتی اند ...وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند وقتی که دوپینگ

 پهلوان می سازد...ایراد مگیر، 

که چرا
 عشق ها ساعتی اند!!!

Monday

آدمهاي ساده

آدمهاي ساده را دوست دارم. همان ها که بدي هيچ کس را باور ندارند همان ها که براي همه لبخند دارند. همان ها که هميشه هستند، براي همه هستند. آدمهاي ساده را بايد مثل يک تابلوي نقاشي ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاه است...بس که هر کسي از راه مي رسد يا ازشان سوءاستفاده مي کند يا زمينشان ميزند يا درس ساده نبودن بهشان ...مي دهد. آدم هاي ساده را دوست دارم. بوي ناب “آدم” مي دهند

دور دورتر از دوردست


سه جور دور داریم:
 یه دور اونه که دستمون نمیرسه
یه دور اونه که چشممون نمیبینه
یه دور هم اونه که فکرمون نمیرسه

Sunday

دلِ من خیـــــــــلی صبورِ



همه میگن که عجیبه
اگه منتظر بمونم
همه حرفاشون دروغه
تا ابد اینجا می مونم !
بی تو و اسمت عزیزم،
اینجا خیلی سوت و کوره
ولی خوب عیبی نداره
دلِ من خیـــــــــلی صبورِ
صبــــــــــوره...

Value






ارزش خواهررا، از کسی بپرس که آن راندارد
To realize 
The value of a sister 
Ask someone 
Who doesn't have one


ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند. 
To realize 
The value of ten years
Ask a newly 
Divorced couple


ارزش چهار سال را،
از يک فارغ التحصيل دانشگاه بپرس. 
To realize 
The value of four years
Ask a graduate


ارزش يک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است. 
To realize 
The value of one year
Ask a student who 
Has failed a final exam


ارزش يک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است. 
To realize 
The value of one month
Ask a mother who has given birth to a premature baby


ارزش يک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس. 
To realize 
The value of one week
Ask an editor of a weekly newspaper


ارزش یک ساعت را، از عاشقانی بپرس که در انتظار زمان قرار ملاقات هستند. 
To realize 
The value of one hour
Ask the lovers who are waiting to meet


ارزش يک دقيقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس يا هواپيما نرسيده است.
To realize 
The value of one minute
Ask a person who has missed the train, bus or plane


ارزش يک ثانيه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.
To realize 
The value of one-second
Ask a person who has survived an accident


ارزش يک ميلی ثانيه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپيک،
مدال نقره برده است.
To realize 
The value of one millisecond
Ask the person who has won a silver medal in the Olympics


زمان برای هيچکس صبر نمیکند.
قدر هر لحظه خود را بدانيد.
قدر آن را بيشتر خواهيد دانست، اگر بتوانيد آن را با ديگران نيز تقسيم کنيد. 
Time waits for no one. Treasure every moment you have
You will treasure it even more when you can share it with someone special


برای پی بردن به ارزش يک دوست، آن را از دست بده.
To realize the value of a friend
Lose one.





از تو بیزارم و از کرده خویش

من کجا این همه رسوایی ها

دل دیوانه و شیدایی ها

من کجا این همه اندوه کجا

غم سنگین چنان کوه کجا

من پرستوی بهاران بودم

عالمی روح و دل و جان بودم

تا تو ای عشق به دل جا کردی

سینه را خانه غم ها کردی

سوختی بال و پرو جانم را

ارزوهای فراوانم را

دل من خانه رسوایی نیست

غم من نیز تماشایی نیست

کودک مکتب تو جانم سوخت

اتشی بود که ایمانم سوخت

عشق من گرم دل و جانش کرد

شعر من رخنه به ایمانش کرد

چشمم اموخت به او مستی را

پا نهادن به سر هستی را

بافت با تار امیدم پودش

برد از یادو نبودو بودش

بوته خشک بیابانی بود

غافل از عالم انسانی بود

اشک شب گشتم و ابش دادم

سنبلش کردم و تابش دادم

انچه در جان دلم بود صفا

ریختم در دل و جانش به وفا

رشته مهر به پایش بستم

تا بگیرد ز محبت دستم

تا بتی ساختم از روی نیاز

شد مرا مایه امید دراز

رنگ اندوه به چشمانش بود

در محبت گرواش جانش بود

روز او بی رخ من روز نبود

به شبش شمع شب افروز نبود

قصه میگفت زبیماری دل

ز غم هجرو گرفتاری دل

زانکه شب تا به سحر بیداراست

ز پریشانی دل بیمار است

باورم شد که گرفتار دل است

بس که میگفت که بیمار دل است

عشق رویایی او خامم کرد

شور دیوا نگی اش رامم کرد

پای تا سر همه امید شدم

شعله ور گشتم و خورشید شدم

نرگس فتنه گرش دامم شد

عشق او منبع الهامم شد

پر از او بودم و جادو بودم

یا نمی دانم خود او بودم

نقش او بود همه اشعارم

خنده هایم نگهم گفتارم

خوب چون دید گرفتار دلم

افتی شد پی ازار دلم !!!

قصه عشق فراموشش شد

کر زگفتار دلم گوشش شد

عهدو پیمان همه از یاد ببرد

دفتر عشق مرا باد ببرد

رنگ اندوه زچشمانش رفت

لطف و پاکی زدل و جانش رفت

شد سراپا همه تزویر و ریا

مرد در سینه او مهر و وفا

دگر او مایه امیدم نیست

ارزوی دل نومیدم نیست

اه ای عشق زتو بیزارم

تا ابد از غم دل بیمارم

بوسه


وقتی گونه اش را بوسیدی، نگران رد رژ لبت نباش... سریع با انگشت هایت روی رد بوسه ات نکش... اصلن فکر نکن به «رد»‌ها . کیف کن. بگذار ردت بماند. بگذار آن ٣/٠ ثانیه‌ی پایانه های حسی لب‌ات هی کش بیاید. او هم اگر «او» باشد، به ردش فکر نمی‌کند. می‌میرد در لذت لطف و نرمای لب هایت

تو مهربون باش

 
اگه روزگار بی رحمه تو مهربون باش
اگه آفتاب می سوزونه تو سایبون باش
حالا که تنهایی پای جونم نشسته
بیا واسه منه تنها تو همزبون باش
تو مهربون باش





I Will Survive

First I was afraid
I was petrified
Kept thinking I could never live
without you by my side
But I spent so many nights
thinking how you did me wrong
I grew strong
I learned how to carry on
and so you're back
from outer space
I just walked in to find you here
with that sad look upon your face
I should have changed my stupid lock
I should have made you leave your key
If I had known for just one second
you'd be back to bother me

Go on now go walk out the door
just turn around now
'cause you're not welcome anymore
weren't you the one who tried to hurt me with goodbye
you think I'd crumble
you think I'd lay down and die
Oh no, not I
I will survive
as long as i know how to love
I know I will stay alive
I've got all my life to live
I've got all my love to give
and I'll survive
I will survive

It took all the strength I had
not to fall apart
kept trying hard to mend
the pieces of my broken heart
and I spent oh so many nights
just feeling sorry for myself
I used to cry
Now I hold my head up high
and you see me
somebody new
I'm not that chained up little person
still in love with you
and so you felt like dropping in
and just expect me to be free
now I'm saving all my loving
for someone who's loving me 

Saturday

تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير،


تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آنها نيست.

براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است! اما كشورهاي جديدي مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه 150 سال پيش وضعيت قابل توجهي نداشتند، اكنون كشورهايي توسعه‌يافته و ثروتمند هستند.


تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آنها هم نيست.

ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوه‌هايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوري مي‌باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر مي‌كند.


مثال بعدي سوئيس است.

كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمي‌آيد اما بهترين شكلات‌هاي جهان را توليد و صادر مي‌كند. در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال مي‌توان كشاورزي و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد مي‌شود.
سوئيس كشوري است كه به امنيت، نظم و سختكوشي مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شده‌است (بانك‌هاي سوئيس).


افراد تحصيل‌کرده‌اي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند براي ما مشخص مي‌كنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد.


نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي مي‌گيرند، در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد و فعال تبديل مي‌شوند.








پس تفاوت در چيست؟


تفاوت در رفتارهایي است كه در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.

وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند را تحليل مي‌كنيم، متوجه مي‌شويم كه اكثريت غالب آنها از اصول زير در زندگي خود پيروي مي‌كنند:


.1اخلاق به عنوان اصل پايه
.2وحدت
.3مسئوليت پذيري
.4احترام به قانون و مقررات
.5احترام به حقوق شهروندان ديگر
.6عشق به كار
.7تحمل سختي‌ها به منظور سرمايه‌گذاري روي آينده
.8ميل به ارائه كارهاي برتر و فوق‌العاده
.9نظم‌پذيري
اما در كشورهاي فقير تنها عده قليلي از مردم از اين اصول پيروي مي‌كنند.


در کشور ما کسی که زیاد کار کند تراکتور نامیده می شود

کسی که به قوانین احترام بگذارد بچه مثبت است

کسی که اخلاقیات را رعایت کند برچسب پاستوریزه خواهد گرفت

کسانی که حقوق دیگران را زیر پا می گذارند و افراد قالتاق، آدمهای زرنگ خوانده می شوند

انسانهای منظم افراد خشک وبیحال هستند

همه به دنبال یک شبه رفتن ره صد ساله
و.........


بیایید از خودمان شروع کنیم
و از همین لحظه


ما ايرانيان فقير هستيم نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم يا اينكه طبيعت نسبت به ما بيرحم بوده‌است.

ما فقير هستيم براي اينكه رفتارمان چنين سبب شده‌است.
ما براي آموختن و رعايت اصول فوق كه (توسط كشورهاي پيشرفته شناسايي شده است) فاقد اهتمام لازم هستيم

عجب دنیاییه!!!

خیلی سخته که حس کنی بدون گناه داری مجازات میشی
یا اینکه ندونی چی کار کردی که حکمت این قدر سنگینه!!!
خیلی بده که تو ذهنت یه عالمه سوال بی جواب باشه؟!!
که هر چی می گردی جوابی براشون پیدا نمی کنی...
شاید خنده دار باشه یا حتی مسخره!!! یه روزی ... یادم
نمیاد کی بود سراپا خوشحال بودم که با بقیه فرق دارم
یه دوست دارم که تکه از همه بهتر و
با وفاتره... اما امروز می بینم که همش فیلم بود...
شاید کسی به اینا اهمیت نده و این موضوع واسش
خنده دار باشه! ولی واسه من مهمه... چون انرژی صرف
کردم... چون وقت گذاشتم
 ولی امروز وقتی که تنهاییمو می بینم یه
جورایی افسوس می خورم... که چرا زودتر نشناختمش
انگار تا وقتی بهم نیاز داشت واسش ارزش داشتم
ولی حالا... حالا که دیگه بهم احتیاجی نداره حتی فراموش
کرده منی هم وجود داره!!! وقتی بهش فکر می کنم دیوونه
میشم... بغض گلومو می گیره! نمی تونم فراموش کنم که
گوشیم یه لحظه بی صدا نمی موند ! همش پشت سر هم
 که با تمام وجود
مایه می گذاشتم... ولی حالا... روزها و هفته ها می گذره و دریغ از یک پیام کوچک!!!
حالا که پروژش تمام شده... حالا که دیگه به شکست عشقیش فکر
نمی کنه و تنها نیست... حالا که دیگه یه یار پیدا کرده...
حالا که دیگه هم صحبت نمی خواد... منم از یادش رفتم
توقعی ندارم... هیچی... ولی دوست داشتم  یکم
ارزش قائل بود واسه دوستیمون... یادم نمیره چه شبایی
پای نت تا نیمه شب می موندم تا واسم دردو دل
کنه و احساس تنهایی نکنه و فراموش کنه عشق برباد
رفتشو!!!
نمی دونم اصلا واسه چی اینا رو
 می نویسم !!! اصلا واسه چی می نویسم!!! شاید چون
دلم گرفته... از آدما... شاید حس تنهایی آزارم میده!
. همش از خودم می پرسم
آخه چرا؟؟؟
دیگه از همه آدما می ترسم. دریغ از یکم محبت و انسانیت
که تو وجودشون مونده باشه... همه خودخواه شدن!!!
نمی دونم چرا؟؟؟ شایدم انتظار من زیاده!!!
کاش اینقدر آدم احساساتی نبودم... ای کاش...

Thursday

فنجون دروغگو.....




فنجونای قهوه دروغ میگفتن.... تو برنگشتی.....

Wednesday

دلم تنگ شده



دلم تنگ شده واسه خودم ,دلم تنگ شده واسه تو ,واسه تویی که اگر خیلیم کار داشتی باز حداقل ۱ ساعت وقت واسه من داشتی . دلم تنگ شده واسه خنده هات . دلم تنگ شده واسه چت کردنا و مسخره بازی . دلم تنگ شده برای فحش های ریز و درشتی که به هم می دادیم . دلم تنگ شده واسه دل داری هات . دلم برای نگاه کردنات تنگ شده . دلم برای یکی به دو کردنامون تنگ شده . دلم برای اون نگاه های زیر چشمی تنگ شده . دلم برای همشون تنگ شده   . دیگه کی باز تکرار میشه همه ی اینا . ها ؟ نمی دونی ؟ خوب معلومه . نبایدم بدونی . منم نمی دونم   . فقط امیدوارم خیلی دیر نباشه .....

Monday

سال خرگوش









متولدین سال خرگوش      ، 1330 ، 1342 ، 1354 ، 1366 ، 1378 ، 1390
خرگوش ها تناقضات جالبی در وجود خود دارند . آنها به شکل عجیبی اجتماعی هستند و میتوانند خود را در دل جمع حا کنند ، ولی در عین حال میتوانند ، به گوشه ای بخزند و فقط به تماشا بپردازند
از این که در کاری دخالت کنند خوششان نمیاید و هر کاری از دستشان برآید میکنند که درگیر مشکلات دیگران نشوند
خانه باید کاملا آرام باشد که آنها بتوانند زندگی خوبی را در آن سپری کنند . حوادث گوناگون و بالا و پایین رفتن روی امواج زندگی کار آنها نیست
بسیار ولخرجن و حتی یک لحظه به این که فردا چی خواهد شد فکر نمیکنند . خرگوش ها دوستان و شرکای کاری خوبی هستند و به دوستی های دراز مدت مبتنی بر اعتماد و رشد متقابل اعتقاد دارند
اگر اتفاق ناگواری بیفتد  ابدا  تحملش را ندارد و گاهی چنان از خود بی اراده میشود ، که از پا در می اید
در تجارت و به خصوص خرید اجناس گران قیمت ، جواهر آلات و عتیقه مهارت خاصی دارد
در تمام عمر زندگی آرامی دارد ، ولی در صورت وقوع حادثه نمیتواند زندگی را تحمل کند و اختمال دارد دیوانه شود