Saturday




یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم 

یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم 

یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم 

یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم 

یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم 

یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم طلب سوختن بال و پر کس نکنیم 

ولی آخر تو بگو با دل عاشق چه کنم؟ یاد من هست طلب عشق ز هر کس نکنم 

گو تو آخر که نه انصاف و نه عدل است و نه داد دل دیوانه من بهر که افتاده به خاک 

این همه گفتم و گفتم که رسم آخر کار به تو ای عشق تو ای یار به تو ای بهر نیاز 

یاد من هست که د یگر دل من تنها نیست یاد من هست که دیگر دل تو مال من است 

یاد من هست که باشم همه عمر بهر تو پاک یاد تو باشم و هر دم بکنم راز و نیاز 

یاد تو باشد از این پس من و تو ما شده ایم هر دو عاشق دو پرستو دو مسافر شده ایم 

No comments: